گلشيد جون امروز هم چند ساعتي مهمان ما بود.يعني هست.چون همين الان هم خانه ماست و عمه مريم و مامان بزرگش در حال نگهداري ديشب براي اولين بار به دلمان افتاد كه يك پيراهن براي نوه جون بگيرم(ولخرجي هاي من) ورفتم يك بلوز قرمز رنگ براي گلشيد جون گرفتم!! البته براي ارسطو(نوه دختري) كه دوماه بزرگتر بود و دائم خانه ما بود هرگز چيزي نخريدم (دليلش اين بود كه همسرم ميگفت آنها دارا هستند ونياز به وسيله تو ندارند) امروز بعد از اومدن گلشيد پيراهن را به تنش كردم وعكس ازش گرفتم. اين عكس موقع ورود گلشيد جون به خانه ماست و از اينكه لباس براش خريدم داره ذوق ميكنه اين هم عكسي است كه بعد از پوشاندن لباس به گلشيد جون. بچه داره تعجب ميك...